یک قاچ کتاب _ مرداب روح

آیا هدف زندگی رسیدن به خوشبختی است؟ چه کسی آرزو نمی کند تا به جایی دوردست در آن علفزار آفتابی برسد که در آن بتوانیم در قناعت خالص بمانیم؟ در واقعیت می دانیم که زندگی چنین نیست؛ جاده ما غالبا خواب آور است و راه نامشخص است. بیشتر اوقات ما در شرایط ناگوار گناه، اندوه، خیانت، شک، افسردگی، عصبانیت، ترور و مانند آن گم می شویم. آیا این همه ی چیزی ست که می توانیم به آن امیدوار باشیم؟ هولیس می گوید شاید نه. او در کتاب «مرداب روح» ادعا می کند که هدف از زندگی سعادت نیست بلکه معنی است و معنای آن گرچه ممکن است سراسر خوشبختی و آرامش نباشد، اما واقعی است.

 

بریده هایی از کتاب مرداب روح نوشته جیمز هولیس

 

♡ تنسین گفته است : « بهتر است عشق ورزیده باشیم و محبوب خود را از دست داده باشیم تا اینکه اصلاً عشق نورزیده باشیم.»

 

♡ریشه واژه اندوه در زبان لاتین به معنای تحمل کردن است. تجربه اندوه نه تنها تحمل سنگینی شرایط است، بلکه به خاطر توجه به عمق وجود من نیز می باشد. ما فقط برای چیزی که ارزشمند است اندوهگین می شویم. بی شک یکی از عمیق‌ترین دردهای اندوه، حس ناتوانی است که به ما یادآور می شود کنترل ما بر زندگی چقدر اندک است.

 

 

♡هر کس فقط به آن چیزی تهاجم می کند که از آن می ترسد.

 

♡توماس ولف همه گیری و اهمیت تجربه تنهایی را این گونه شرح دهد :

کل اعتقاد زندگی من اکنون این باور است که تنهایی پدیده ای عجیب و نادر نیست… بلکه حقیقت محوری و اجتناب ناپذیر تجربه بشری است. انسان تمامی این شک، نومیدی و سردرگمی تیره، تاریک و پنهان و روح را باید بشناسد. هیچ کس دیگری او را محافظت و شاد نمی کند و به او یاری نمی رساند. هیچ آیینی به او آسایش نمی بخشد. او ایمانی به خودش ندارد؛ فقط ایمان خودش را دارد که اغلب ترکش می کند و او را لرزان و سرشار از ناتوانی تنها می گذارد.

 

♡موستاکیس گفته است : « پرخاشگری اغلب تغییر چهره اضطراب تنهایی است و شاید به عنوان بدبینی، تحقیر عشق و علایق فرهنگی ابراز شود.»

 

♡تنهایی الزاما دشمن دوستی و رابطه نیست؛ زیرا هیچ کس نسبت به دوستی و معاشرت حساس تر از انسان نیست. دوستی در رابطه فقط زمانی شکوفا میشود که هرکس فردیت خود را به یاد آورد و خود را با دیگری یکی نپندارد .

 

♡جیمز هیلمن در کتاب خودکشی و روح می گوید حتی در اوج نومیدی که فرد آرزوی مرگ می کند، واقعاً نمی خواهد بمیرد؛ بلکه بیشتر خواهان تحولی ناگهانی است. تیره ترین زاغ یعنی نومیدی در گوش ما زمزمه می کند که راه حلی دارد؛ در حالی که به راستی فقط توقف را با خود به همراه می آورد. می گوید اگر کسی آرزوی مطلق تحول را داشته باشد، آنگاه خود نیروی تغییر را به وجود می آورد. در غیر اینصورت از هیچ منافعی که تصور می‌شد از آن عمل راسخ برمی‌آید، بهره مند نمی شود.

 

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *