کتاب شیطان و دوشیزه پریم یکی از آثار پائولو کوئیلو به ترجمه آرش حجازی که مطالعه کردم. در رابطه با جنگ میان نیکی و بدی است. با ورود یک فرد خارجی که شیطانی او را تسخیر کرده است به دهکده کوچکی ماجرا شروع می شود. شیطان در صدد نابودی و گمراهی مردم و اهالی دهکده است. او مردم را برای انجام دادن یک جنایت تشویق می کند. و با انجام جنایت به اهالی دهکده ده شمش طلا پاداش می دهد. داستان جذابی که تا آخر کتاب شما را می کشاند که شاهد موفقیت یکی از این دو رقیب بزرگ ( نیکی و بدی) باشید.

♡ در حقیقت برای تمام مردم دنیا پیش م ی آید؛ در شادترین جاها به دنبال رنج می گردند، چون گمان می کنند سزاوار خوشبختی نیستند.

♡ میل به پیروی از قانون نیست که باعث می شود همه طبق نظم اجتماعی رفتار کنند، بلکه ترس از مجازات است. هر کدام از ما این چوبه دار را در درون خودمان داریم.

♡ آن ها شرافت را با ضعف اشتباه می گرفتند، و خیلی زود در قدرتش تردید می کردند.

♡ فهمیده ام که پیروزی و شکست بخشی از زندگی هر کسی است…_ به جز به قول تو _ ترسو ها، چون اینان هرگز نه شکست می خورند و نه پیروز می شوند.

♡ دو نوع احمق وجود دارد :

آنان که به خاطر یک تهدید، از انجام کاری دست می کشند،

و آنان که گمان می کنند می توانند به کاری دست بزنند، چون تهدید گرانه است.

♡ هر گاه می خواهی به چیزی برسی، چشم هایت را باز نگه دار، تمرکز کن، و مطمئن باش که دقیقا می دانی چه می خواهی. هیچ کس با چشم های بسته به هدف نمی رسد.

♡ همه گمان می کنند همه چیز تحت اختیارشان است، اما بر هیچ چیز اختیاری ندارند.

♡ نیکی و بدی یک چهره دارند؛ همه چیز به این بسته است که هر کدام کی سرِ راه انسان قرار بگیرند.

♡ اما اگر آدم زمان درازی را در جایی عالی زندگی کند، عاقبت کسل می شود.

♡ به وعده ها اعتماد نکن. جهان پر از وعده است : وعده ثروت، رستگاری ابدی، عشق مطلق. بعضی فکر می کنند می توانند وعده هر چیزی را بدهند، دیگران هر وعده ای را که روزگار بهتری برای آن ها تضمین کند، می پذیرند. این که چه طور، مشکل خودشان است. کسانی که وعده می دهند و وفا نمی کنند، به اختگی و ناتوانی می رسند؛ و همین بلا به سر آن هایی می آید که دلشان را به وعده ها خوش می کنند.

نظرتون راجع به این بریده ها از داستان چیه دوستان؟!

خوشحال میشم نظرات زیباتون رو بخونم.