بریده هایی از کتاب زندگی با نوشتن اثر استاد عزیزم شاهین کلانتری
فشار آوردن به ذهن برای خلق چیزی تازه حتی در صورت به نتیجه نرسیدن گام مناسبی برای زدودن روزمرگی از زندگی است.
ابهام ترسناک نیست، شروع نکردن بخاطر ابهام ترسناک است.
نوشتن نقص های ما را آشکار می کند. و این می تواند اولین گام بهبود باشد.
تجربه برخی از لحظه های نوشتن مانند خاطره محبتی عمیق در قلب آدمی می ماند.
از هزاران نفر که با انگشت دست خود می نویسند، تنها یکی با انگشتان قلبش می نویسد.
از وقتی که به نوشتن خو می گیری، کم تر احساس بطالت می کنی. این بزرگترین پاداش نوشتن است.
استعداد مهم است؛ اما شایستگی ما برای انجام یک کار، با سختکوشی مشخص می شود.
اگر حوصله انجام کاری را نداریم و آن را به فردا موکول می کنیم، احتمالا فردا برای انجام آن بی حوصله تر خواهیم بود.
افرادی از پس تغییرات بزرگ بر می آیند که قدرت ذهن خود را دست کم نمی گیرند.
اولین نشانه عاقل شدن این است که دیگر عقلت را دست دیگران ندهی.
با وقت گذاشتن برای چیزهایی که دوست داری، نمی گذاری دنیا تباهت کند.
از دست دادن یک چیز می تواند محرک دست یافتن به چیزهای جدید باشد.
کسی متمایز و موفق می شود که خودش را موفق و متمایز می داند.
هر آدمی شانس خود است.
کسی که از بد بودن در یک مهارت می ترسد، شانس خوب شدن در آن مهارت را نخواهد داشت.
شب زنده داری بیشتر اوقات به شب مرده داری می ماند.
از هر نردبانی که بالا رفتی، لطفا نردبان را برندارد. دست دیگران را هم بگیر تا همراه تو بالا بیایند.
خوابی که برای فرار از کارها باشد هیچ آرامشی در پی ندارد.
توجه مفت، حرف مفت را تقویت می کند.
رنج بردن از عمل گرایی بهتر از تباه شدن به خاطر کمال گرایی است.
هر وضعیتی را می توانی با تغییر خودت بهتر کنی.
احمق کسی است که از حماقت دیگران حرص می خورد.
از خودم ناراضی ام، این وادارم می کند تا بیشتر بیاموزم.
خردمند، فردی است که از رویاهایش دور نمی افتد.
“دیگر وقتی برای تلف کردن نمانده. “هر جای زندگی این حرف را به خودمان بزنیم، برنده ایم.
گاهی به یک اتفاق تلخ نیاز داریم تا شیرین ترین تصمیم زندگی مان را بگیریم.
آخرین دیدگاهها