اولین نوشته

یک دو سه

یک دو سه

امتحان میکنیم

یک دو سه

صدا اوکی هست؟!

امیدوارم خوب باشد. شرمنده بابت لکنت زبانم، حقیقتا وضعیت حال حاضر من طوری هست که انگار یک پارچ آب روی سرم ریخته باشند؛ البته که آبی ریخته نشده، اما عرق به مقدار زیادی با دست و دلبازی تمام ریخته شده است. وقت هایی که استرس می گیرم این اتفاق می افتد، قطعا برای خيلی از افراد پیش می آید.

درست نمیگویم؟!

دست هایم که همین الان میکروفون را گرفته خیس عرق شده، پیراهنم که بماند. وای بدترین قسمتش این است که من وقتی عرق میکنم ظاهرا قبل از همه کله ام داغ می‌کند. چون اولین قطره ها از سرم به سمت پایین که صورتم است، می لغزد.

اوه فکر کنم بحث خیلی افتضاحی برای شروع بود، نه! چرا بنظر منم بد بود. ولی خب روی کم شدن استرسم تاثیر شگرفی داشت.

به سایت بنده خوش آمدید، خیر مقدم میگویم به عزیزانی که سایت من را لایق این دیدند، که نیم نگاهی بیندازند.

لازم شد خدمتتان عرض کنم که من یک نویسنده مبتدی هستم. کلاس ها و فایل های آموزشی زیادی را گذرانده ام و میکنم.  الان اول راه هستم و قطعا راه زیادی مانده که باید طی کنم.

امیدوارم متن های من را بپسندید و دوست داشته باشید و با نظرات زیبایتان من را از زمین بلند کنید و دوتا بال بهم هدیه دهید. همه نوع نظری مد نظرم بود، چون همان طور که گفتم اول راهم و خیلی اشتباهات قطعا توی مسیرم هست؛ هرچند کل تلاش خودم را برای اینکه اشتباهاتم روز به روز کمتر و کمتر شود میکنم.

من کتاب های زیادی میخوانم و چکیده ها و بریده هایی از کتاب ها را دوس دارم در سایتم به اشتراک بگذارم. حقیقتا این سایت برایم حکم دفتری از نوشته هایم را دارد.

کنار بریده ی کتاب ها، نوشته ها و تمرینات نوشتن را هم میگذارم.

یک بحث در سایت قرار داده شده است با عنوان جرقه های پنج کلمه ای که لازم دانستم توضیحی راجع به این جرقه ها بدهم ، در واقع هربار که کتاب میخوانم یکسری کلمات را گلچین میکنم و در فرهنگ لغت شخصی خودم یادداشت میکنم.  کلمات، کلمات قلنبه سلنبه نیست! کلماتی هست که من با دیدنشان یک جرقه احساس میکنم. مثل ستاره های آسمان که وقتی به آنها خیره می شویم بعضی از آن ها چشمک می زنند، این کلمات هم با چشمک هایشان کنار هم قرار گرفته اند.

بعد از تمام شدن کتابی که مطالعه می کنم، ۵ کلمه به مرحله فینال می رسند و طبق قرار قدیمی با آنها جمله، شعر، داستان و یا متنی نوشته می شود.  این بخشی از کار و تمرینات روزهای من است.

بخش دیگری از تمرینات من شامل نردبان نویسندگی است که هر روز باید چند پله از این نردبان را طی کنم. این نردبان ده پله دارد؛ برای  بالا رفتن از هر پله باید ده دقیقه بنویسم یا بخوانم. نردبان نوشتن و نردبان خواندن دو مقوله ای که به من در نوشتنی پر بار تر یاری می رسانند.

تمرین دیگری که شاید گاهی اوقات متوجه آن شوید، برگشتن به متن های قدیمی و ویرایش دوباره آنهاست. که موجب می شود متن هر چند مدت پخته تر و جا افتاده تر شود. پس علت تغییر بعضی از متن ها ویرایش های بنده است.

گاهی اوقات خاطره های ناخوشایند، شیرین، یا به یاد ماندنی را می نویسم و آن ها را هم در دسته خاطرک در این سایت منتشر میکنم.

بله درست است خاطره نویسی هم بخشی از کارهایی است که مسیر بهتر نوشتن را هموار می کند. حتی نوشتن خواب ها هم می تواند قلم ما را در نوشته های فانتزی و جادویی بهتر کند.

تمرینات به همین جا ختم نمی شود اما توضیح آنها بماند برای بعد که مفصل برایتان می گویم.

شاید بعدا همینجا اضافه کنم و نوشته ام را بروز کنم.

( اولین بروز رسانی این نوشته را امروز یعنی دوازدهم تیر ماه سال صفر دو انجام دادم. امیدوارم باز هم دست به ویرایش نوشته هایم بزنم.)

باری کل قضیه همین بود.

این اولین نوشته من در سایتم هست. سعی کردم زیاد سخت نگیرم. قطعا تغییراتی در هر کدام از بخش ها در آینده صورت می گیرد و تصحیح می‌شوند….

خب بفرمایید از چایی و شیرینی های جلوی رویتان میل کنید. اگر کم و کسری هم هست به بزرگی خودتان ببخشید.

بازهم، زیادی سرتان را درد آوردم . بهتر است با شما و میکروفون خداحافظی کنم.

قبل از رفتن کسی هست بخواهد صحبتی کند؟!

_اها شما میخواید بفرمائید…

از دیدنتون خوشحال شدم دوستان

با اجازه تون خداحافظ

 

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *